زندگی همچنان راکد است!!!
سلام
من به خودم سلام میکنم عایا....نچچچ خیررر من به اون عزیزی سلام میکنم که شاید گذرش به این ورا بیوفته
به خودم قول دادم که حداقل هفته ای یکبار بیام و بنویسم ولی خب از اینکه وبلاگم انرژی منفی داشته باشه راضی نیستم دلم میخواد چیزای خوبو توش بنویسم هرموقع هم خواستم مطالب ناراحت کننده بنویسم حتما حتما رمزی مینویسم که خدای ناکرده به کسی انرژی منفی ندم.
اتفاق خاصی تو این مدت نیوفتاده...یه مدت حسابی و به شدت با دلبرشیرین (که البته اون روزها تلخ تر از زهر تشریف داشتن) درگیر بودم درگیر بودمااااااااااا وحشتناک روزی 2 بار دعوا و بد و بیراه
ولی الان نسبتا آروم شدیم به یه نتیجه رسیدیم که نمیتونیم از هم جدا بشیم!!! از اون طرف هم حرف همدیگرو نمیفهمیم
چیه اسکول ندیدین
اول هفته چنان از نظر کاری بهم فشار آوردن که بغض داشت خفم میکرد هیچ جایی هم نداشتم که راحت اشک بریزم و راحت بشم در نتیجه همه این مسائل رو تمام و کمال بر سر دلبر ملس (به دلیل آنکه درصد شیرینی و تلخی ایشان در آن روزها نامشخص بود) خالی کردم
دلم براش میسوزه با وجود این همه مشکلی که داره باز هم اخلاق و رفتار منو تحمل میکنه البته بعضی جاها هم حسابی از خجالتم درمیاد
در هر صورت بودنش خیلی کمکم میکنه دوستش دارم
وسط نوشتن این متن بودم که مدیر مالی اومد و سریع پنجره رو بستم بعد یک ساعت و نیم اومدم خععععلی خوشحال شدم چون دیدم هیچی نپریده و بلاگ اسکای عزیز قابلیت ذخیره خودکار داره
بلاگ اسکای آی یو...
فیلا چیزی به ذهنم نمیرسه همین.