روزانه نوشت 9

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

روزانه نوشت 8

سلام...

خیلی وقته سر نزدم این حجم تنبلی و بی خیالی چطور میتونه تو یه نفر جا بشه خودم هم موندمااااااااااا....

کاش این همه فکر و حرفی که تو کله ام میگذره تند تند بیام اینجا بنویسمامان از تنبلی...تنبلی که نه بی خیالی محض یکی از علائم افسردگی که متاسفانه هر مدت یکبار خیلی شیک میاد بهم سر میزنه و میره...

بدجور دعوامون شد و کلا فراموشش کردم...

آیین نامه همون مرحله اول تو اوج ناامیدی قبول شدم که خیلی بهم چسبید چون اصلا نخونده بودم و سر جلسه فهمیدم اووووووه چقدر مطلب هست که بنده نخوندم...افسر حالش بد شد و امتحان از ساعت 8:30 به ساعت 12 رسید و این فرصتی شد که یکی از پرسنل با ما تست کار کنه و نتیجه اش یه 28 قشنگ بشه تو کارنامه...

مربیمو عوض کردم و از این یکی خیلی راضی بودم امیدوارم بتونم زودتر به ترسم غلبه کنم و برم امتحان بدم بیصبرانه منتظر خرید ماشین هستم...

وام 5 میلیونی کاکاش واسم گرفت که لذذذذت بخشششش ترین  کار مالی امسال بود...

خدا کمک کنه و شرکت باز هم بهم پول بده بتونم یکم پس انداز کنم...

البته قول یه پاداش هم دادن

اوضاع خونه هم که ....

هرکس از اینجا رد میشه لطفا با انرژی مثبت و یه صلوات مامانمو دعا کنه

پ ن 1: چرا پستم توی وبلاگ نمیاد

پ ن 2: ااااا اومد هوراااااااااااا