سفر مادر دختری

سلام

بعد مدتها اومدم و دلم میخواد از اون رخوت و بی انگیزگی دور بشم دلم خواست خاطرات این سفر مادر دختری رو یه جا واسه خودم داشته باشم...

روزگار میگذره همچنان...  ادامه مطلب ...

...

دلم بهانه دارد!                                                          تو میدانی بهانه چیست؟                                          

بهانه همان است که چمدان خالی را میگذاری کنار در تا بترسد، روسرت ات را شل میبندی تا اشاره کند "بکش جلو آن بی صاحب را " بی آنکه چتر بر سرت بگیری به باران میروی تا چتر نگاهش را روی سرت که نه روی دلت نگه دارد... خلاصه برای ما فقیر فقرا که به داشتن یک کف دست مهر و محبت محتاحیم ، بهانه همان است که دلت پرواز بخواهد اما کلی هزینه بابت قفس داده باشی...       

شاخ غول

احساس می کردم پاهام بی حس شدن بس که کلاچ و ترمزو کار گرفته بودم هوا رو به تاریکی میرفت و ترافیک ماشینها سنگین...  ادامه مطلب ...

پاییز

پاییز از سرمای خودش با شروع مهر رونمایی کرد

نسیم خنکی که از پنجره اتاق میاد نوید یه پاییز قشنگ و دلچسب میده

دوستش دارم...

خنکی رختخواب و پتوی نرم و منی که خودمو گوله کردم و سعی میکنم با تمام وجود این لذت رو حس کنم...

پ.ن1: پاییز عزیز لطفا تمام تلخی تابستون امسالو از خاطرم پاک کن

پ.ن2:امسال اول مهر شنبه بود شاید برای خیلیا خر!!! بود ولی برای من یه پرنده خوش نوا بود.

خوشحالی یعنی...

خوشحالی یعنی سر نماز نازدونه بیاد با عشق یه بوس بشونه رو لپت